ye khiyaboone tolani

o nashnas

shab

shayad chand ghatre baron

booye kohnegiye mahalle

.

.

.

dari tondo tond ghada barmdari ta beresi be ye jai ke befahmi okjasto betooni ye chizi barakhone raftan gir biyari

az ro shomalo jonob faghat mitoni hads bezani alan koja mitoni bashi

o

hamin

hihichi nemidoni ke konaji

amma ye hesse moziye konjkaviye hayenaangiz zire postet rah mire o to badjensane be khodet mikhandi o raheto edame midi ta bebini belakhare onja kojast

.

.

.

hamchenan ke hey dari zire pato mipaii ke to chalo chole nayofti

yehooo

to piyaderooo

kolli setare mibini

kolliiiiiiiiii setare derakhshano cheshmak zan

cheghadr jaleb

ta dishabesh donbalesetare ha to asemoon migashtam

amma alan drost zire paman

!

!

!

cheghadr ham ziyadan

khob ke negashon mikonam

mibiniam ona ta vaghti baham boodan setare naboodan

amma hala ke har kodomeshon az ham joda shodan o shodan yeki be tanhai

shoro kardan be bargh zadan

shoro kardan be setare shodan

shoror kardan be inke moghavem o khatarnak bashan

na mesle

vaghti ke baham boodan

shekanande

o

 shishe

.

.

.

yadam bashe az in be ba'd donbale setare ro zamin bishtar basham ta to asemooon

chon ham arzoon taran o moshtari nadaran

ham lazem nist gardanamo kolli bala begiram ta balke yeishon be man cheshmak bezane

.

.

.

نظرات 17 + ارسال نظر
زهرا جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:00 ق.ظ http://http:/www.live-love-laugh.blogfa.com

ولی من بازم ستاره های آسمون رو ترجیح می دم!

پرنده کوچولوی تنها جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:37 ق.ظ http://parandeye-tanha.persianblog.com

سلام گلی جونم! زهرا راست میگه! همینایی که رو زمین انقدر راحت خودشون رو وقث تو میکنن اگه یکی دیگه یه کم بهشون محبت کنه میرن سراغ اون! اما ستاره های آسمون بدست آورنشون سخته!‌ولی وقتی به دستشون میاری دیگه مال خودتن مال خود خودت!!‌

علی جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:44 ق.ظ

ستاره های آسمون الکی آسمونی نشدن.اونا دوستاشونو تنها نذاشتن تو شرایطی که بهشون احتایج داشتن.اونا برای دوستاشون زجر کشیدن.با دوستاشون مردن و زنده شدن..همیشه موندن و موندن...خودخواهی رو کنار گذاشتن و نشون دادن که در عمل حاضرن همه نوع فداکاری کنن نه فقط در حرف.چه تو تارکی چه در روشنایی موندن و موندن حتی وقتی دوستوشن نمی خواست که اونا بمونن اما نون ستاره ها موندن و با اون دوست عزیزشون دوستی که خیلی دوسش داشتن و هنوز هم دوسش دارن موندن تا به هم زجر بکشن تا این غم بین چند نفر و یا شاید دو نفر تقسیم بشه اما وقتی حال اون ستاره هه خوب شد بی خیال بقیه ستاره ها شد و هیچ خبری از حالشون نگرفت چون وقتی حال اون ستاره هه خوب میشه یکهو به شدت خودشیفته میشه و این جالبه چون وقتی یک نفر رنگی میشه باید بیشتر دیگران رو درک کنه دیگرانی رو که با تمام وجود در سخت ترین شرایط درکش کردن تا با این درک بزرگ بشه تا اون ستاره هه بفهمه باید گاهی به حرف اونایی که بیشتر و یا شاید بهتر می فهمن گوش بده و با خود ش و عالم و آدم لج نکنه.یاد بگیره بزرگ منشانه رفتار کنه تا به اونجایی که میخواد برسه.این ستاره هه اگر اینطوری ادامه بده میفته زمین و میشه بی ارزش میشه یک شیشه خورده بی ارزش چون خودش نفهمید که چقدر ارزشمنده و چه کارایی اونو بی ارزش می کنه.ستار های آسمون در هر شرایطی با ارزش ترن چون سختی کشیدن تا ‌آسمونی شدن.به امید اینکه همه آسمونی بشیم...دست از اسن زمین پر از حماقت و پستی باید شست...

علی جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:54 ق.ظ

تا حالا نشنیده بودم یک ادم از اینکه سرشو بالا بگیر ه بدش بیاد.معمولا هم از اینکه سرشونو پایین بندازن و گردن خم کنن بدشون میاد...باید بزرگ شد.برای بزرگ شدن یا بزرگتر شدن با اونایی باش که بزرگن...با اونایی باش که به تو میتونن چیز یاد بدن با اونایی باش که م یتونن دستتو بگیرن و به تو یک چیزی اضافه کنن...شیشه اگر لیقات داشت نمی شکست اما شکست چون ارزش موندن نداشت پس باید یکشسته میشد تا بی ارزش بشه و نصیب بی ارزشها...اون شیشه خورده ها رو یک رفتگر میاد جمع میکنه و می سپره به آشغالا.این چه ستاره ایه که سرنشتش آشغال دونیه؟؟!!!ای چه ستاره ایه که سرنوشتش اینه؟؟باید با اونایی که بزرگن آدم خودشو مقایسه کنه تا حس کنه کوچیکه تا تلاش کنه بزرگ بشه تا برای بزرگ شدن بجنگه تا بفهمه اشکالای وجودش و شخصیتش چیه تا برای حل اونا با زمین و زمون بجنگه نه اینکه راضی از وضع موجود دلش رو به یک سری شیشه خورده بی ارزشی که ریخت رو زمین خوش کنه و بگه اینا همون ستار ه هان تا برای خودش یک توجیه داشته باشه که مبادا به آسمون نگاه کنه و بفهمه وای چقدر کوچیکه...اینا حرفارو بیشتر به خودم گفتم و بعد به تو اون پرنده کوچیک تنها.تو دوستات باید ایده هاتونو عوض کنید.باید به چیزای بزرگتر و عمیقتری فکر کنید...باید بر گردید و یک چیزایی رو دوباره نگاه کنید...ایده هاتونو عوض کنید.از من گفتن بود....خدای دوم هستم.برای صحبت کردن لطفا وقت قبلی داشته باشید!!!!!!

علی جمعه 28 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:08 ب.ظ

و اما نکته آخر در مورد این نوشته هیجان انگیز...ما به عنوان انسان نمیتونیم اسمون رو در نظر نگیرم...وجود همه ادما اسمون ور فریاد می زنه...همه دوست دارن تا می تونن بالا برن..اینواژه آسمون رو یک استعاره فرض کن برای هر پیشرفتی...اما نکته مهم تو این پیشرفت قدرشناسیه.اینکه آدم یادش نره اونایی رو که براش خیلی کارا کردن.نکته مهمتر اینه که آدم حس کنه و قبول کنه که باید و باید تغییر کنه و این باید رو محدودیت یا اجبار در نظر نگیره و بدونه اگر کسی ازش انتقاد می کنه دشمنش نیست ،اون اتفاقا واقعی ترین دوسیته که میتونه یک نفر داشته باشه.ستاره های رو ی زمین اگر نور نباشه درخششی نخواهند داشت.درخششون قرضیه و این یعنی بی ارزشی.ستاره های اسمون همیشه می درخشن و اونقدر می درخشن تا منفجر بشن.ازانفجار اونا مواد لازم برای تشکیل چنیدن ستاره دیگه هم به وجود میاد.به اونا می گن ابر نو اختر ها.ستار های خیلی کوچیک اما با جره خیلی بالا.اونا رو میتونه عصاره چندین سال تجریه یک آدم فرض کنی.بدون هنوز هم خیلی از حس های قدیمی پا بجا است و شامل اون تغییرات نشده مخصوصا دوازدهم...
باید بدونی و تخیص بدی که اگر کسی مجبورت کردن بالا رو نگاه کنی اونو بهترین دوستی در نظر بگیر که همه شانس این رو ندارن که با امثال اونا بر خورد کنن.ما سه تا جز همون دوستایی هستیم که هر کسی شانس آشنایی با ما رو نداره...
منطقی باش و به خیلی چیزا منطقی فکر کن ..

منتظر* شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 12:50 ق.ظ http://iamwaiting.blogsky.com

این دلو میبینی....خیلی حرف داره واسه زدن...برین فریاد بزنین که من خودشیفته ام...برین بگین ادعا دارم...بگین مغرورم...برین...برین....برین....بازم یکی دیگه رفت رو دلام...دیگه ازم نخواین حرف بزنم....دلم از همتون گرفت...این بار هم نه برای خودم و خودشیفتگی...این بارهم
واسه خودتون....دیگه نه پستی من در کاره....نه مرموزی...نه
آشغال و کثافت بودنم....اینبار دلم گرفته....از همتون....
اگه تا الآن پستیم یه شوخی بود....حالا واقعا پستم....پست...اینبار دیگه من ثابتم....همون منتظر*....همون ستاره.....همه چی همونه....دیگه من نمیخوام از خیلی بد برسم به خیلی خوب....دلمو سوزوندین...همین....دلم سوخت....از همتون....همتون....
میشه خواهش کنم دیگه با من کاری نداشته باشین؟....
ممنون....موفق باشین...التماس دعا

منتظر* شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:08 ق.ظ http://iamwaiting.blogsky.com

برین گمشین....گورتونو گم کنین...ریخت هیچ کدومتونو نمیخوام ببینم....هیچ کدوم....هیچ کدوم....هم تو علی....هم محمد....هم حمید...هم گلبرگ....هم هر چی آدم مزخرفه بی جنبه آشغاله....من امشب سگی ترین شب زندگیمو دارم سپری میکنم....حالم از همتون بهم میخوره....
گور پدر «تردید» و امثال من آشغال کثیف پست دو رو منافق بی همه چیز بی شعور ....از فردا همه چی تعطیل...مهدی هم تعطیل....زندگی منم تعطیل....من دیگه هیچ امیدی ندارم....هیچ ستاره ای هم ندارم....بی ستاره بی ستاره....
بی ستاره تر از....اینم آخر ما بود....آخر آخر....قسمت نشد دوران ثباتم زیاد طولانی باشه....یا علی

سعیده شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:29 ق.ظ

درخشش ستاره ها رو من شاید کمی زود تر از تو دیدم اما شاید تو بهتر دیدی و قدرشونو بهتر می دونی ... بابت این خاطره مرسی .. همیشه شاد باشی

سعیده شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:53 ق.ظ

( نمی دونم چرا اما من این مطلبتو به اتفاق دیروز ربط دادم ٬ شاید این طور نبود ه)
اما مهم اینه که اگر همه چیز رو با خودش بسنجی خیلی باارزش تر از اونیه که فکرشو می کنی ٬‌یعنی هیچ چیز ارزون نیست و حتی ارزونتر .
یا حق!

زهرا شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:22 ب.ظ http://www.live-love-laugh.blogfa.com

خوبه اینجا رو پیدا کردیم که به گلی خانوم تولدش رو تبریک بگیم . بابا کجایی اصلا معلوم هست . دیگه به نظر اون گلیه پر جنب جوش قبلی نیستی . به هر حال هم ولنتاینت هم تولدت جفتش با تاخیر مبارک.

کیا یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:00 ق.ظ


man ke nafamidam che khabare
bia baham setare bechinim bad bahash salad doros konim
?manzoret hamin bood
cheshmak

علی یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:09 ب.ظ

بهمن هم داره تموم میشه..

پرنده کوچولوی تنها دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 02:26 ب.ظ

بهمن هم تموم شد!!!

علی دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:03 ب.ظ

اینم از بهمن....هورا اسفند رسید...دوازدهمین ماه سال

پرنده کوچولوی تنها پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:15 ب.ظ http://parandeye-tanha.persianblog.com

قصد آپ کردن نداری؟

علی جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 04:32 ب.ظ http://koodak-e-gostakh.blogsky.com

یک دنیا دردم یک دریا رنجم مجو نشاطی ای گل از قلب غمگینم
عمر من طی شد در تاریکی ها چه حاصل اکنون باشی چراغ بالینم...
با دل شکسته ام قصه مگو با غم خود مرا رها کن..........
دور از عالم تو ام غمزده در عالم خود مرا رها کن.........
بدرود

آرزو شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:23 ب.ظ http://arezoo60410@gmail.com

ستاره ها چه تو آسمون باشن چه روی زمین ستاره اتد .چه با هم باشن چه تنها بازم ستاره اند.ستاره ذاتش مهمه. زمین بی ارزش نیست هیچ چیز در هستی بی ارزش نیست این ما هستیم که همیشه به دنبال تعیین معیار هستیم... ما به دنبال بالا رفتن نیستیم ما به دنبال رهایی هستیم رهایی از تعلقات و رهایی از قوانین خشک انسانی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد